عرفان عرفان ، تا این لحظه: 19 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

تنها دليل زنده بودنم

عرفان و چند تا عکس با دوستاش

پنجشنبه شب واس شام خونه ی عمو نادر دعوت بودیم که عرفان با زهرا و سبحان و حنانه و هلیا و سلما   در شلوغی آرزو به دل نموندن . منم چند تا عکس ازشون گرفتم اما کیفیتشون خوب نبود که نگین جون زحمتشو کشید و برام چند تا عکس از بچه ها انداخت . ديگه هر ادا و قيافه اي  از خودشون در آوردن موقع عكس :  اینم از میز شاممون : مدیونید اگه فک کنید من از اینا بلد نیستما. در پایان مهمونی هم عرفان یه رقص آذری خوشگل کرد و همه خوششون اومد . ...
24 آبان 1394

ماجراي تقلب

چند روز پيش ظهري رفتم خونه ديدم عرفان ناراحت نشسته . فهميدم تو مدرسه براش مشكلي پيش اومده كه اينجوري پَكَر شده . گفتم خب تعريف كن ببينيم کی یا چي تو رو اينقد ناراحت كرده ؟؟؟؟؟ عرفان گفت مامان آقا معلممون گفت فردا بايد با اوليا بياي مدرسه . گفتم خاك بر سرم . چي شده ؟؟؟ چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلم هري ريخت چون مطمين بودم واس درس نخوندنش نيست كه گفتن اوليا بياد و تو مدرسه  هم از نظر درس و هم از نظر اخلاق از عرفان راضي هستن . هفته ي قبلش هم كه در كلاسشون جلسه بود رفتم معلمشون اونقد عرفانو تعريف كرد كه چند تا هندونه رفت زير بغلم .  با نگراني گفتم عرفان  با كسي دعوا كردي؟؟؟؟ (هميشه به عرفان سفارش ميكنم كه مبادا كسي رو ...
21 آبان 1394

پي نوشت پست قبل

عطف به پست قبلي ، ديديم كه پسر ما دو روز هفته با لباس ورزشي ميره مدرسه گفتيم خب يه لباس ورزشي درست و درمون بخريم براش. عرفان با باباش و مامانم رفتن لباس ورزشي بخرن من فقط سپرده بودم لباسي بخرين كه شلوارش از بغل راه نداشته باشه و زياد مشخص نباشه ورزشي هست كه با كاپشن زمستوني زياد به چشم نزنه  . اينام رفتن و كاپشن شلوار ورزشي خيلي خوبي برا عرفان گرفتن . عرفان اونجا ديده لباس اصلي بارسلونا هست از فرصت استفاده كرده و اين لباس رو هم خريده برا تابستونش : امروز كه عرفان ورزش داشت و از ديشب لباسا رو پوشيده بود و ميخواست با اين لباسا بخوابه . گفتم بابا دربيار با اينا كه نميتوني بخوابي . ميگه پس بذار يكم ورزش كنم بعد دربيارم : ...
17 آبان 1394

مدل خواب عرفانم :

عرفانم هميشه وقتي رو تخت خوابش ميخوابه سر و ته ميخوابه . يعني  سرشو ميذاره پايين تخت و هرچقدرم ميگم سرت رو از اين طرف بذار تا از پنجره باد نخوره به سرت  ميگه دوس دارم اينجوري بخوابم . ( حالا چه حكمتي در سر وته خوابيدن هست  الله اعلم )   وقتي هم به  خاطر اصرار  من  شب درست ميخوابه ، صبح كه بيدار ميشم ميبينم باز سرو ته شده  : اين بالش جوجه اش رو هم چند ساله كه از خودش دور نميكنه و حتي موقع خواب  يا بغلش ميكنه ميخوابه يا ميذاره كنارش و ميخوابه . شکر میکنم خدا را عطا نموده بر ما نوگلی ناز و زیبا خوابای خوش ببینی تو دنیا غم نبینی  &n...
11 آبان 1394

عرفان و معلم كلاس اول و چهارمش

همه ي معلم ها برامون عزيزن و دوستشون داريم اما نميدونم چرا خاطره ي معلم اول ابتدايي از بقيه ي معلم ها پررنگ تر تو ذهن مي مونه . اسم هر معلم هم يادمون بره اسم و  خاطره ي معلم كلاس اول فراموشمون نميشه . من خودم معلم كلاس اولم خانم عليزاده رو خيلي دوست داشتم و خيلي دلم ميخواست باهاش يه عكسي داشته باشم اما حيف كه ندارم . واس خاطر اين كه عرفان هم اگه يه روز بزرگ شد و مثل من دلش عكس معلم كلاس اولش رو خواست ، آخرين روز كلاس اول رفتم مدرسه  و از خانم  معلم عرفان يعني خانم نوري كه نمونه ي يه معلم دلسوز و مهربون هست  اجازه گرفتم تا عكس عرفان و ايشون رو باهم بندازم  كه پسرم در آينده  بگه مامان دستت درد نكنه كه اون ز...
10 آبان 1394

عرفان و تماشای والیبال

چهارشنبه عصری که از کلاس اومدم دیدم عرفان ظرف روی اوپن رو گذاشته کنار و خودش نشسته روی اوپن و داره والیبال نیگا میکنه .  دهنمو وا کرده بودم که دعواش کنم و بگم اینجا جای نشستنه عایا و  چن تا جمله ي ديگه از نوع دعواگونه اش که یه لحظه یادم افتاد خب بچه چيكار كنه ؟؟؟؟  از ظهر تو خونه تنها نشسته و حوصله اش سر رفته و حالام که من از کلاس اومدم بجاي مهربوني و دلجويي ازش ، میخوام با بی رحمی دعواش کنم ؟؟؟؟ با خودم  گفتم اين انصافه عايا؟؟؟ یکم که جلوی عصبانیت خودمو گرفتم و به قول معروف آروم شدم گفتم پسرم  اینجا که جای راحتی نیس نشستي . چرا رو مبل نَنِشستی؟؟؟؟ خيلي مظلوم و ناراحت گفت مااااااماااااان کسی ن...
9 آبان 1394
1